من عبدالجبار هستم؛ انسانی که سالهاست میان صدا، کلمه، رنگ و رویا قدم میزند. از همان روزهای کودکی آموختهام که زندگی میدان تجربهکردن است؛ تجربهی دیدن، شنیدن، آفریدن و بهتر شدن.
در بخشی از مسیر زندگیام با مشکلات حرکتی و بینایی روبهرو شدم؛ نقطهای که شاید برای بسیاری پایان باشد، اما برای من تبدیل شد به آغاز راهی تازه. این چالشها مرا صبورتر کردند، به من قدرت بخشیدند و آموختند چگونه هر روز برای بهبود وضعیت جسمیام تلاش کنم و از رویاهایم عقب نمانم.
من رویاهای بزرگی دارم؛ رویاهایی که هر روز مرا به حرکت وامیدارند و به سوی بینهایت میبرند. در فضای مجازی فعال هستم، مینویسم، داستان میسازم، شعر میگویم و دکلمه میکنم. صدای من ابزار بیان جهان درونم است، و کلماتم پلی برای ارتباط با دل آدمها.
عشق برای من بزرگترین معجزه الهیست. من عاشق عشقورزیدن هستم؛ عاشق اینکه مهر و انسانیت در کلمات و نگاه من جاری باشد.
کتابخوانی بخش جداییناپذیر زندگی من است. سالها با کتاب زیستهام و همین عشق به کلمه سبب شد تا امروز شش کتاب منتشر کنم؛ آثاری از دل مردم، فرهنگ و تجربهها.
به روانشناسی علاقهمندم؛ دانشی که کمکم کرده خودم، جهان و انسانها را بهتر بشناسم.
به تاریخ، فرهنگ، هنر، ریشهها و سرزمینم ایران عاشقانه دلبستهام. فوتبال برای من تنها یک بازی نیست؛ روایت لحظههای شور و زندگی است.
نقاشی نیز بخشی از روح من است؛ دورانی در زندگیام نقاشی کشیدم و فهمیدم چگونه رنگها میتوانند به انسان زندگی دوباره ببخشند. هنوز هم دلبستگیام به نقاشی ادامه دارد؛ چون هر رنگ برایم معنایی تازه میگشاید.
من مشتاق آشنایی با فرهنگها، مردم و تجربههای تازهام. شنیدن داستان زندگی دیگران برایم الهامبخش است. سفر و دیدن جهان، رؤیایی شیرین است که همیشه در من زنده میماند.
امروز در مسیر ساختن خودم هستم؛ نویسندهای که میخواهد بهترین نسخهی انسانی و خلاق وجودش باشد. باور دارم روزی به همه اهدافم میرسم؛ نه تنها بهخاطر آرزوهایم، بلکه بهخاطر تلاشی که هر روز برای بهتر شدن انجام میدهم.
نوشتن آغاز پرواز من به سوی بینهایت است.